آیه 85 سوره انبیاء
<<84 | آیه 85 سوره انبیاء | 86>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (نیز یاد آر حال) اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را که همه بندگان صابر ما بودند.
و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را [یاد کن] که همه از شکیبایان بودند.
و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را [ياد كن] كه همه از شكيبايان بودند.
و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را ياد كن كه همه از صابران بودند.
و اسماعیل و ادریس و ذاالکفل را (به یاد آور) که همه از صابران بودند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
ذو الكفل: نام پيغمبرى است كه در قرآن فقط نام او آمده است نه شرح حالش . انبياء/ 85، ص/ 48..
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ «85»
و اسماعيل و ادريس و ذى الكفل (را ياد كن كه) همه از شكيبايان بودند.
وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ «86»
و ما آنانرا در رحمت خويش وارد ساختيم. بدرستى كه آنان از شايستگان بودند.
نکته ها
اسماعيل عليه السلام فرزند برومند حضرت ابراهيم و جدّ بزرگوار رسول گرامى اسلام است. او
جلد 5 - صفحه 485
زيباترين حماسهى اطاعت از فرمان حقّ و صبر بر دستور الهى را در ماجراى رؤياى صادقهى كشتن او توسط پدرش به نمايش گذاشت.
حضرت ادريس جدّ حضرت نوح و اوّلين كسى است كه به طرح علم نجوم پرداخت، طرز دوختن لباس را به ديگران آموخت و با قلم، خط نوشت و به نويسندگى پرداخت. گفتهاند كه سى صحيفه بر او نازل شد و سرانجام به آسمانها بالا رفت و اكنون نيز زنده است. «1» «وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا» «2»
حضرت ذوالكفل عليه السلام يكى از پيامبران الهى است كه بعد از حضرت سليمان و قبل از حضرت عيسى زندگى مىكرده است. «3» چنانكه مشهور است قبر او در مسير كربلا به نجف قرار دارد.
در تفسير تبيان مىخوانيم: چون اين پيامبر الهى با خود عهد كرده بود كه روزها را روزه بگيرد و شبها را به عبادت بپردازد، و تنها از روى حقّ قضاوت نمايد و جز براى رضاى خداوند خشمگين نشود و تا آخر به آنچه متكفّل شده و تعهّد كرده بود وفادار ماند، او را «ذَا الْكِفْلِ» يعنى «داراى تعهّد» ناميدند. بعضى نيز همچون فخررازى معتقدند كه «ذَا الْكِفْلِ» لقب حضرت الياس پيامبر است و مشهور به اين نام و يكى از صالحان بوده است، ولى ما با عنايت به روايتى كه در تفسير مجمعالبيان از عبدالعظيم حسنى از امام جواد عليه السلام نقل شده كه خداوند براى هدايت انسانها يكصد و بيست چهار هزار پيامبر مبعوث فرمود كه از اين ميان، سيصد و سيزده نفر آنان مرسل هستند و ذىالكفل يكى از آن مرسلين است، ذىالكفل را نه لقب حضرت الياس، بلكه يكى از انبيا و مرسلين مىدانيم.
حضرت اسماعيل عليه السلام در مقابل فرمان الهى مبنى بر ذبح او توسّط پدرش حضرت ابراهيم صبر كرد و حضرت ادريس نيز 365 سال مردم را به دين حقّ دعوت نمود، امّا كسى به اوايمان نياورد. «4»
«1». تفسير اطيبالبيان.
«2». مريم، 57.
«3». تفسير اطيبالبيان.
«4». تفسير اطيبالبيان.
جلد 5 - صفحه 486
پیام ها
1- نام بزرگان را زنده نگاه داريم و كمالات آنانرا بازگو نماييم. وَ إِسْماعِيلَ وَ ...
2- صبر، خصلت ارزشمندى است كه خداوند، دارندگان آن را مىستايد. «كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ»
3- صبر، زمينهساز ورود انسان در رحمت الهى است. «كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا»
4- كسب درجات و مقامات، پس از موفّقيّت در آزمايشات الهى است. «الصَّابِرِينَ وَ أَدْخَلْناهُمْ»
5- برخوردارى از رحمت الهى در گرو عمل صالح است. «أَدْخَلْناهُمْ- مِنَ الصَّالِحِينَ»
6- صبر و صلاح، از صفات انبيا است، و هر كه به آنها متصف باشد، نشان از پيامبران دارد. وَ إِسْماعِيلَ وَ ... مِنَ الصَّابِرِينَ- مِنَ الصَّالِحِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ (85)
وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ: و ياد بياور اى پيغمبر اين پيغمبران را:
اسمعيل، ادريس و ذو الكفل عليهم السلام و آنچه را كه انعام فرموديم برايشان از انواع نعمتها. كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ: تمام اينها از صبركنندگان بودند بر بلاء الهى و عمل به فرمان سبحانى.
اما اسمعيل بن ابراهيم عليهم السلام صبر نمود به بلد بىآب و علف، و قيام نمود به بناء كعبه معظمه.
اما ادريس عليه السلام صبر نمود بر دعوت به خدا، و اول كسى بود كه مبعوث شد به قوم خود، پس خواند آنها را بدين، ابا كردند، خداوند ايشان را هلاك فرمود و او را به آسمان ششم رفع نمود.
اما ذو الكفل- ابن بابويه به اسناد خود از حضرت عبد العظيم الحسنى عليه السلام فرمود: خدمت حضرت امام على النقى عليه السلام سؤال نمودم از ذو الكفل و اسم او و آيا از مرسلين بوده؟ حضرت مرقوم داشتند: بدرستى كه خداى تعالى مبعوث فرمود صد و بيست و چهار هزار پيغمبر، سيصد و سيزده نفر
جلد 8 - صفحه 430
آنها مرسل بودند، و ذو الكفل از ايشان، بعد از سليمان بن داود عليه السلام، و حكم مىنمود بين مردم مانند حضرت داود، و غضب نمىكرد مگر براى خداى تعالى، و اسمش غدد يا پسر دارين بوده است «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عالِمِينَ (81) وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ (82) وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (83) فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى لِلْعابِدِينَ (84) وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ (85)
وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ (86)
ترجمه
و مسخّر نموديم براى سليمان باد را كه بشدّت وزنده بود جارى ميشد بفرمان او تا آنزمين كه بركت داديم در آن و مائيم بهمه چيز دانايان
و از سر كشان كسانيرا كه بدريا فرو ميرفتند براى او و ميكردند كارى غير آن و بوديم مر آنها را نگهدارندگان
و ياد كن ايّوب را هنگامى كه خواند پروردگارش را كه
جلد 3 صفحه 570
بتحقيق رسيد مرا آزار و تو رحم كنندهترين رحم كنندگانى
پس اجابت نموديم مر او را و برطرف كرديم آنچه باو رسيده بود از آزار و داديم باو كسانش را و مانند آنها را با آنها براى رحمتى از نزد خود و پندى براى عبادت كنندگان
و اسمعيل و ادريس و ذا الكفل را كه هر يك بودند از صبر كنندگان
و در آورديم ايشانرا در رحمت خود همانا ايشان بودند از شايستگان.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان تسخير كوهها براى حضرت داود عطف فرمود بآن شمّهئى از الطاف خود را نسبت بفرزندش حضرت سليمان باين تقريب كه و نيز مسخّر نموديم براى حضرت سليمان باد را در حالى كه بشدّت ميوزيد و در حالى كه جريان داشت بفرمان او از پايتختش كه گفتهاند بعلبك يا شهر استخر بود تا بيت المقدّس يا شام كه در آنجا ساختمان ميكرد و معمولا صبح ميرفت و شب برميگشت با آنكه يك ماه راه متعارف بود باين كيفيّت كه بر تختش نشسته و كرسى نشينان در اطرافش و پرندگان بالها را بر سرش افراشته و عساكر در گرد آنها صف كشيده بودند و همه در بساطى جاى داشتند كه باد آنرا ميبرد و اينها از قدرت خدا عجيب نيست چون او بمقتضاى حكمت در هر امرى عالم است و امور را بر طبق آن جارى ميفرمايد و نيز گفتهاند تندى و كندى باد هم باراده او بود و پر بركت بودن اراضى شام و بيت المقدّس قبلا بيان شد و از ديوان و عناصر سركش كسانى بودند كه خداوند آنها را مسخّر آنحضرت فرموده بود و براى او غوّاصى مينمودند يعنى بقعر دريا فرو ميرفتند و جواهرات بيرون ميآوردند و كارهاى ديگر هم ميكردند از قبيل ساختمان و صنايع غريبه و اختراعات عجيبه و تصوير صور بديعه و خداوند در هر حال حافظ و نگهدار و نگهبان آنها بود كه بر حسب طبع اوّليشان پيرامون سركشى و طغيان و فساد نگردند و خداوند لطف خود را از حضرت ايّوب پيغمبر هم دريغ نفرمود وقتى كه خواند پروردگار خود را بدعاى لطيفى كه متضمّن موجب آن و موجب اجابت بود بدون عرض حاجت چون عرضه داشت خدا يا بمن ضرر جانى رسيده و تو ارحم الرّاحمينى و مطلوب خود را محوّل باراده الهى نمود گفتهاند او از اهل روم و از اولاد عيص بن اسحق بن ابراهيم عليه السّلام بود و زوجهاش رحمه دختر حضرت يوسف يا نواده او بود و خداوند باو عمر و مال و اولاد و احفاد
جلد 3 صفحه 571
زيادى داده بود و عوائد املاك و عدد احشام و اغنام او بحساب در نميآمد و اخيرا بمقتضاى حكمت از قبيل آزمايش مقام صبر و شكر آنحضرت و تعليم بخلق و معرفت آنها بحدّ او و قدرت خداوند تمام آنها را از او گرفت و فقير و مريض شد و او در تمام احوال صابر و شاكر بود تا كار بجائى رسيد كه زوجهاش از روى اضطرار گيسوى خود را بريد و براى او تهيّه معاش نمود و آنحضرت مطّلع از اين امر گرديد و مورد شماتت خلق شد و صبرش بپايان رسيد و دعا كرد و خداوند او را شفا داد و تمام اموال و اولادش را دو برابر باو عنايت فرمود و اين است مراد از آتيناه اهله و مثلهم معهم ولى در روايات ما به احياء كسانيكه از او فوت كرده بودند بأجلهاى خودشان پيش از بليّه و احياء كسانيكه از او هلاك شده بودند در وقت نزول بلا تفسير شده و تصريح فرمودهاند كه از او گناهى سر نزده بود و در هر حال شكر نعمت حقّ را بجا آورد و ابتلاء او براى حكم و مصالحى بود كه شمّهئى از آن ذكر شد و تحقيق اينمقال و تفصيل اين اجمال در سوره ص بيايد انشاء اللّه تعالى و اين تفضّلات اخيره الهيه رحمتى بود از خداوند نسبت باو و موجب تذكر و تنبّهى براى عبادت و اطاعت كنندگان كه بايد در تمام مراتب بلا صابر و شاكر باشند تا مشمول عنايات خاصه الهيّه شوند و ياد بايد نمود بامر الهى حضرت اسماعيل جدّ امجد حضرت ختمى مرتبت را كه صبر فرمود بر توقف در وادى غير ذى زرع و بناء كعبه و اطاعت حقّ و ترك معصيت و مفارقت پدر و اقارب و تسليم در مقام ذبح و ساير مشاق و ادريس عليه السّلام را كه صبر فرمود بر فعل طاعت و ترك معصيت و دعوت بحق و آزار خلق تا هلاك قومش و عروج او بآسمان و ذو الكفل را كه در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه او يوشع بن نون است و بنابراين ذو الكفل لقب آنحضرت بوده چون كفل بمعناى نصيب و بهره و حظّ است و باعتبار كثرت حظوظ الهيّه او ملقّب باين لقب شده و لابدّ در مشاق امور و بلايا صابر و شاكر بوده كه خداوند از هر سه ايشان توصيف بصبر فرموده و از حضرت عبد العظيم عليه السّلام و ابن عبّاس و ساير مفسّرين اقوال مختلفهئى راجع بهويّت و وجه تسميه آنحضرت باين اسم ذكر شده كه حقير نقل آنها را لازم ندانستم و خداوند تمام انبياء را داخل در محيط رحمت بىپايان خود و مستغرق در آن فرمود در دنيا و آخرت چون از صلحا بودند و عمل
جلد 3 صفحه 572
ايشان شايسته بود پس هر كس اعمال خود را شايسته نمايد برحمت بىمنتهاى حقّ واصل و مستغرق در نعمت او در دنيا و آخرت خواهد گرديد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِسماعِيلَ وَ إِدرِيسَ وَ ذَا الكِفلِ كُلٌّ مِنَ الصّابِرِينَ (85)
و اسماعيل و ادريس و ذا الكفل تماما از صبر كنندهگان بودند.
اما صبر اسماعيل زندگاني او در زمين مكه که وادي غير ذي زرع بود و بناي كعبه معظّمه از زمان ولادت تا حين رحلت.
و اما صبر ادريس گفتند: نامش اخنوخ بود و يكي از اجداد نوح بود و سيصد و شصت و پنجسال در روي زمين دعوت نمود و قومش ايمان نياوردند و هلاك شدند. و اوّل كسي بود که خياطي كرد و لباس دوخت و قبل از او با پوست حيوانات خود را ميپوشانيدند، و اوّل كسي بود که خطّ و كتابت را نوشت، و اوّل كسي بود که علم نجوم را فرا داد و سپس به آسمانها سير كرد و در آسمان ششم يا هفتم مقيم است و پس از ظهور حضرت مهدي ميآيد به زمين و از ياوران او ميشود بر او سي صحيفه نازل شد.
جلد 13 - صفحه 230
و اما ذا الكفل گفتند: كفالت هفتاد نفر از انبياء ميكرد، و بعضي گفتند:
نامش الياس بود، و بعضي يسع گفتند و زمانش پس از سليمان و قبل از عيسي بود، و صبر او در زماني بود که يهود در شرك سير داشت به اندازهاي که بكلّي اسمي از تورات موسي در ميانه آنها نبود که ما در كلم الطّيّب شرح شرك آنها را بيان كردهايم که سه مرتبه تواتر تورات منقطع شده و اينکه تورات رائج مزخرفاتي است که بعدا بافته شده و بنام اسفار تورات نام نهاده شده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 85)- اسماعیل و ادریس و ذا الکفل: قرآن در اینجا اشاره به مقام شکیبایی سه نفر دیگر از پیامبران الهی کرده، میگوید: اسماعیل و ادریس و ذا الکفل را (به یاد آور) که همه آنها از صابران و شکیبایان بودند» (وَ إِسْماعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ).
هر یک از آنها در طول عمر خود در برابر دشمنان و یا مشکلات طاقت فرسای زندگی صبر و مقاومت به خرج دادند و هرگز در برابر این حوادث زانو نزدند و هر یک الگویی بودند از استقامت و پایمردی.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم